با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
برای اندازه گیری کمیت های الکتریکی ولتاژ ، جریان و مقاومت الکتریکی از وسیله ای به نام مولتی متر استفاده می کنند . این دستگاه دارای دو نوع دیجیتالی (عددی) و عقربه ای (آنالوگ) است.
باترى این وســایل داراى مواد سمى مانند كادمیوم ســرب ، نیكل و جیوه است. این مواد جزء فلزات سنگین دسته بندى می شوند. در كشــور ما ایران، بیشــترین باترى مصرف شده از نوع «نیكل- كادمیوم» است. اگر این مواد بیش از اندازه به بدن ما برسند می توانند دربافت هاى بدن انباشــته شده، ایجاد مسمومیت كنند و ســبب بروز بیماری هاى مختلف شوند. براى مثال فلز سرب مشكل كم خونى به وجود می آورد.
فتومتر وسیله ای برای اندازه گیری روشنایی ستارگان است.انواع مختلفی از فتومتر وجود دارد. اما معمول ترین نوع آن که توسط ستاره شناسان حرفه ای به کار برده می شود فتومتر نوری الکتریکی است. در این نوع، نور از یک تلسکوپ به یک چند برابر کننده نور هدایت می شود و نور را به جریان الکتریکی قابل اندازه گیری تبدیل می کند. هر چه جریان الکتریکی تولید شده بیشتر باشد ، ستاره روشن تر است.به وسیله این فتومتر، ستاره شناسان می توانند اندازه گیری های دقیقی از روشنایی ستارگان یا سیارات را بدست آورند. اگر صافی های رنگی که تنها رنگ خاصی از نور را عبور می دهند در جلوی فتومتر قرار دهیم، می توانیم نور رنگ خاصی را که ستاره پخش می کند، اندازه گیری کنیم. این اندازه گیری ها به ستاره شناسان کمک می کند که بفهمند ستارگان چه مقدار گرم هستند.
در روزگاران قدیم، مرد میانسالی دو زن داشت. یکی از زنها مسن و دیگری جوان بود. هر یک از زنها، شوهرشان را خیلی دوست داشتند و تمایل داشتند که او در سنی متناسب با آنها به نظر آید.
پس از گذشت چند سال، موهای مرد به اصطلاح جوگندمی شد. برای زن جوان این اتفاق خوشایند نبود زیرا شوهرش را خیلی مسنتر از خودش نشان میداد. بنابراین هر شب موهای مرد را شانه میکرد و موهای سفیدش را میکَند.
اما سفید شدن موهای مرد، زن مسن تر را خوشحال کرده بود زیرا دوست نداشت دیگران او را با مادر شوهرش اشتباه بگیرند. او هر روز صبح موهای مرد را مرتب میکرد و تا جایی که میتوانست موهای سیاه مرد را میکَند. نتیجه این شد که شوهر آن دو زن، بعد از مدت کوتاهی فهمید کاملاً طاس شده است.
مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله . پسر پرسید : آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله . حالا بگو شتر کجاست ؟ پسر گفت من شتری ندیدم . مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرک را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد . قاضی از پسر پرسید . اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای ؟ پسرک گفت : در راه ، روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط سبزههای یک طرف را خورده بود . فهمیدم که شاید شتر یک چشمش کور بود . بعد دیدم در یک طرف راه مگس بیشتر است و یک طرف دیگر پشه بیشتر است. و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است . قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت : درست است که تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد . پس از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی !! این مثل هنگامی کاربرد دارد که پرحرفی باعث دردسر می شود . آسودگی در کم گفتن است و چکار داری که دخالت کنی ، شتر دیدی ندیدی و خلاص .
روزی ابن سینا از جلوی دکان آهنگری می گذشت که کودکی را دید. آن کودک از آهنگر مقداری آتش می خواست.
آهنگر گفت: ظرف بیاور تا در آن آتش بریزم. کودک که ظرف به همراه نداشت خم شد و مشتی خاک از زمین برداشت و در کف دست خود ریخت.
آن گاه به آهنگر گفت: آتش بر کف دستم بگذار. ابن سینا از تیزهوشی او به شگفت آمد و در دل به استعداد کودک شادمان شد و او را به شاگردی گرفت و در تربیتش کوشید.
شیخ را پرسیدند : اینترنت ایران به چه ماند ؟ فرمود : به زنبور بی عسل. عرض کردند : یا شیخ ، اینکه قافیه نداشت. فرمود : واقعیت که داشت . و مریدان رم کردندی و به صحرا برفتندی.
زشت رویی در آیینه مینگریست و میگفت: سپاس خدای را که مرا صورتی نیکو بداد. غلامش ایستاده بود و این سخن می شنید و چون او بدر آمد، کسی بر در خانه او را از حال صاحبش پرسید. گفت: در خانه نشسته و بر خدا دروغ می بندد!
روزی غلامی گوسفندان اربابش را به صحرا برد. گوسفندان در دشت سرگرم چرا بودند که مسافری از راه رسید و با دیدن انبوه گوسفندان به سراغ ان غلام رفت و گفت :( از این همه گوسفندان یکی را به من بده.)